فقدان نگرش مدیریتی کلان ، ریشه نظری سوء ظن علمای اسلام به طرح مساله انسان توسط دولت نهم و دهم است.
کد خبر: ۲۵۰۶۳۰
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۸ 24 June 2016
پس از بررسی چند ساله اندیشه های دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی ، آن چه برایم آشکار شد این بود که این دو  از منظر  و بارویکرد «مدیریت راهبردی کلان و جهانی» به اندیشه های دینی می نگرند و همین رویکرد و منظر است که در ادامه و امتداد خود  ،تاکید ویژه و متفاوتی را بر « انسان و انسان کامل و همگرایی انسانی» پدید آورده است.  
از تعبیراتی که اخیرا از دکتر احمدی نژاد شنیده ام این بود که مدیریت کلان در حوزه عمومی اتفاق می افتد.
یعنی موضوع مدیریت  کلان ، انسان های عمومی هستند؛ یعنی آن چه در قرآن "ناس" و در فارسی "مردم" اطلاق شده است .
واضح است که وقتی موضوع را انسان عام ( در مقابل انسان خاص مانند انسان مسلمان یا انسان مومن یا انسان حزب اللهی یا ... ) بدانی ، بر انسانیت او و نه شوون و جنبه های دیگر او تاکید می ورزی، ادبیاتی که انتخاب می کنی به سمت ادبیاتی فطری و همه کس فهم و با ارزشهای مشترک انسانی سیر می کند و لذا ، تاکیدت بر انسان و انسان گرایی زیاد و زیادتر  میشود .
 راز توجهات ویژه امام و رهبری به مقوله کرامت انسان نیز از یک سو همین است . مثلا هنگامی که مقام معظم رهبری همچون قانون اساسی ، کرامت انسانی را یکی از مبانی جمهوری اسلامی ذکر میکنند ، عده ای در حوزه تعجب میکنند که هر چند «کرامت انسان » مطلب مورد قبولی است ولی نه در اندازه مبانی!
 سخن ایشان این است که مبانی گزاره هایی پایه اند که گزاره های دیگر از آنها استفاده میشود .
 این تلقی ، تلقی دانش مدار ، منطقی و علمی است . در حالی که از منظر مدیریتی و آن هم مدیریت کلان اجتماعی و جهانی  ، چون انسان موضوع هدایت و مدیریت و حکومت است ، در صدر مباحث و اندیشه ها می نشیند .
در حالی که با نظم ذهنی و منطقی ، ضرورتی ندارد انسان و مباحث انسان شناسی ، در مبانی تلقی شود . بلکه از فرعیات و به اصطلاح علما از بنائات است نه از مبناها .
نکته جالب توجه دیگر آن است که اتفاقا جریانات شیطانی ای نظیر فراماسونری و ماسون ها نیز ، دقیقا از همین منظر و ورودی بر انسان ، اخوت ، صلح و عدالت تاکید دارند . یعنی از منظر مدیریتی؛ ایشان هر چند در لایه های درونی خود ممکن است متدین به دین خاص یا مسلک خاصی باشند ، اما در حوزه جهانی ، با ادبیاتی عام و انسانی صحبت میکنند و از دین و مسلک خاص سخن به میان نمی آورند تا بتوانند جهان را مدیریت کنند .
اشتراک دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی (و به زعم بنده پیش از این دو امام خمینی و مقام معظم رهبری) با فراماسونری در این است که هر دو گروه به مدیریت جهانی می اندیشند و از همین منظر هم هر دو گروه ادبیاتی انسانی و عام را انتخاب کرده اند؛ نه ادبیاتی دینی یا ایمانی را.
 دکتر و فراماسونری هر دو در میدان مدیریت جهانی تنافس می کنند؛ اما علمای عزیزی که از این منظر نمی نگرند ، از میدان مبارزه جهانی میان لشکر حق و باطل برکنارند و یا لا اقل در میانه این میدان نیستند و لذا این اشتراک در ادبیات و تاکید بر انسان میان احمدی نژاد و فراماسونری را نمی توانند درست تحلیل کنند .
آری احمدی نژاد و فراماسونرها بر مقوله انسان و ادبیات انتخاب شده در مورد مواجهه با انسان ها اشتراک دارند و علت آن هم همان است که دو لشکر در حال نبرد در "میدان نبرد" با هم اشتراک دارند . هر چند جهت این دو حرکت با هم متفاوت است . علمایی که در این میدان نیستند ، درگیر در جنگ بزرگ حق و باطل ، امام زمان و شیطان بر سر انسانیت انسان ها نیستند و لذا از اشتراک در میدان مبارزه همراهی را تلقی می کنند.
ان شاء الله توضیحات مبسوط تر را به زودی در قالب مقاله ای عرض خواهم کرد.

حجت الاسلام حسین وظیفه عالی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار