رهبر انقلاب می فرمایند :
نکتهی دیگر در این زمینه، همین مطلبی است که ایشان(1) گفتند؛ یعنی رعایت
موازین موسیقی در این تواشیحها؛ که الحمدللَّه معلوم میشود شما این کار را
شروع کردهاید؛ این بسیار مهم است.
من گاهی اوقات می بینم که فارسها بدون توجه به موسیقی عربی، یک نغمهی عربی
را میخوانند! البته دستگاهها، همان دستگاه هاست؛ آنها هم وقتی می خواهند
بخوانند، در همین دستگاه های بیات ترک و همایون و شور می خوانند؛ عجیب این
است که همین اسمها را هم بیان میکنند.
مرحوم امیری فیروزکوهی - که در موسیقی وارد بود - می گفت هرکس هر صدایی از
دهانش دربیاورد، در یکی از این دستگاههاست؛ ولو اینکه موسیقىِ غربی باشد؛
منتها اصول و مبادی خوانندگی آنها فرق دارد.
لابد حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است. در موسیقی ایرانی، اگر کسی به
هنگام خواندن از دستگاهی خارج بشود، اهل موسیقی میگویند گناه کبیرهیی
مرتکب شده است؛ اما موسیقی عربی اصلاً یکی از لوازمش این است که از یک
دستگاه به دستگاه دیگر بروند؛ غیر از این گناه کبیره است!.
لذا موسیقیدانهای ایرانی از اینگونه قرآن خواندنها خوششان نمیآید؛
میگویند از دستگاه خارج شد؛ غافل از اینکه اصلاً خارج شدن و از یک دستگاه
به دستگاه دیگر رفتن، یکی از مبادی خوانندگىِ قرآنخوانهای عرب است؛ خودشان
هم این را میدانند؛ از اول که شروع میکنند، گاهی پنج دستگاه را طی میکنند،
تا وقتی که به آخر میرسند و مجدداً به دستگاه اول برمیگردند؛ مثلاً از
بیات ترک شروع می کنند، وارد همایون می شوند و سپس به شور میروند؛ بعد آخر
سر مجدداً به همان بیات ترک برمیگردند؛ لذا شما میبینید که
«صدقاللَّهالعلىّالعظیم»شان، با «بسماللَّهالرّحمنالرّحیم»شان دارای
یک آهنگ است.
در چنین حالتی، اگر ما بیاییم قرآن عربی یا سرود عربی را بدون رعایت موازین
آنها بخوانیم، چیز ناجوری از آب درمیآید و اصلاً به گوش نمی چسبد. اگر
بناست تواشیح خوانده بشود، باید همانطور خوانده بشود.
از تواشیح های آنها هم خیلی نباید استفاده بشود. من می بینم که این جوانان
ما وقتی همخوانی می کنند، عین همان چیزی را که آنها خواندهاند، تکرار می
کنند؛ واقعاً این تقلید محض لزومی دارد؟ این همه شعر عربی و دعا هست که می
توان از آنها استفاده کرد؛ مثلاً می توانند قصیدهی «بُرده» را بخوانند که
خیلی ممتاز و خیلی خوب است. دربارهی پیامبر و ائمه، عربها چه قدر اشعار
خوب سرودهاند که در حد اعلای فصاحت و بلاغت است؛ از اینها در تواشیح
استفاده کنید.
ربنای شجریان کاری هنری است کار حالی نیست
البته این نکتهیی که عرض کردم، شامل دعاهایی که بعد از اذان صبح خوانده
میشود، یا دعای روزها - که قبلاً خوانده میشد و الان مدتی است آن را قطع
کردهاند و ما هم گفتیم که قطع نکنند - نمیشود. اگر این دعاها را با سبک
قرآنخوانىِ فارسی بخوانند - همین سبکی که در مسجدها میخوانند - مطلوبتر
است؛ آن آهنگهای کشیده خیلی مناسب نیست.
البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایی با لحن عربی
خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبی
نخواهد شد. البته استثناهایی هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هایی که
شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛
یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آنطور چیزی را
بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولىِ مسجدىِ ما
بهتر و مناسبتر باشد.
یک نکته را هم در خصوص اذانهایی که از صدا و سیما پخش میشود، متذکر میشوم.
شما(آقای صبحدل) به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که
آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویی است؛ مثل اینکه برای خودش حدیث نفس
کرده است. اذان ابوزید هم همینطور است؛ او هم برای خودش گفته است؛ اینها
برای دیگران اذان نگفتهاند.
ما در اینجا به آقایان قرّاء مصری گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛
یعنی اذان گلدستهیی بگویند؛ اذان استودیویی به درد ما نمیخورد! اذان
گلدستهیی، مثل همان اذانی است که شما گفتهاید؛ یا اذان آقای شریف که
انصافاً از آن اذانهای بسیار خوب و درجهی یک است. البته این اذان آقای
شریف، نسخهی بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را
شنیدهام.
مرحوم عطاءاللَّه زاهد میگفت که موسیقی متن فیلم محمّد رسولاللَّه را از
اللَّهاکبر آن اذان گرفتهاند. اذان طوخی و اذان مؤذنزاده هم خوب است؛
اذان پُرحرارت و پُرمغزی است.
بنای ما بر این نبوده که در رادیو و تلویزیون، از اول تا آخر، همین چهار تا
اذان را بگذاریم؛ نه، بنا بر این بوده است که اذان گفتن را نظمی بدهند؛
منتها برای اینکه خیلی شلوغ نشود، گفته شد که مرزی بگذارند. البته ممکن
است گاهی بعضی از اذانها را هم بگذارند؛ اما توجه داشته باشید که اذان رسمی
و دایمی رادیوی ایران که ما میخواهیم در دنیا پخش بشود، باید - به قول
شماها - یک اذان استاندارد باشد؛ یعنی بتوانیم آن را عرضه کنیم و بگوییم ما
اینطوری اذان میگوییم.
اذان چون عربی است، باید آن را به لهجهی عربی گفت؛ مثل قرآن، که اگر آن
را با لهجهی غیرعربی بخوانیم، درست نیست. بعضیها در تقلید زبانهای خارجی
مقیدند که حتماً لهجه را رعایت کنند - که البته این لازم هم است؛ بالاخره
اگر شما بخواهید با کسی به زبان انگلیسی یا عربی حرف بزنید، نمیشود مثل
همان لهجهی فارسی با او حرف بزنید؛ باید به لهجهی خودش باشد - اما وقتی
به نماز و قرآن میرسند، متأسفانه وسوسهشان میگیرد و میگویند چه لزومی دارد
که ما این «ولاالضّالین» را مَد بدهیم؛ همینطور مثل سایر کلمات به صورت
عادی ادا کنیم! اینها غافل از این هستند که این «ولاالضّالین» بدون مَد، آن
چیزی نیست که نازل شده است؛ اصلاً «ولاالضّالین» با مَد نازل شده است.
اصول زبان این را به ما دیکته میکند که اینطوری بگوییم؛ اگر اینطوری
نگفتیم، مثل این است که اصلاً آن را نگفتهایم! البته اگر یک وقت کسی نمی
تواند اینطور بگوید، گریبانش را نمی گیرند؛ اما بایستی درست گفت. نمیشود
ما رعایت لهجه را نکنیم؛ لهجه خیلی مهم است.
من یادم میآید که یک وقت در مشهد منزل مرحوم فرخ جلسهیی در روزهای جمعه
تشکیل میشد و ما هم گاهی در آن شرکت میکردیم. در یکی از آن جلسات، یک نفر
هندی - که از اساتید زبان فارسی بود - شرکت کرده بود. در آن جلسه تعریف
کردند که ایشان از هند آمدهاند و استاد زبان فارسی اند و بر دیوان حافظ
مسلط هستند؛ طرف هم به رویش بالا رفت و شروع به خواندن یک غزل از حافظ کرد؛
اما به قدری آن غزل را بد خواند که بی اختیار همه خندهشان گرفت! حالا
وقتی من میبینم که بعضی از آقایان دعاها را اینطوری میخوانند، به یاد آن
جلسه و آن غزل حافظ می افتم که آن استاد هندی خوانده بود!
بههرحال، از شما که این زحمت را قبول کردهاید و این بار سنگین را بر دوش
می کشید و مسؤولیتهایش را هم پذیرفتهاید، خیلی متشکرم. انشاءاللَّه
خداوند کمکتان کند و توفیقتان بدهد که بتوانید این کار را ادامه بدهید.
* 1- آقای خونمری، مدیر وقت «گروه ویژه»ی صدای جمهوری اسلامی ایران