گزارش روز تابناک تبریز؛
اما آنچه به استان ما مربوط می شود کارنامه ای است که وی از خود بر جای گذارده است و این کارنامه بعدها با انتصاب استاندار جدید بیشتر مورد بررسی واقع خواهد گردید.
کد خبر: ۴۹۲۷۲۶
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۶ 12 September 2017
بالاخره بعد از چند ماه کش و قوس و شابعه و تکذیب ، آقای جبارزاده به سمت معاون سیاسی وزیر کشور منصوب شد. خود این انتصاب قابل تامل است. حضور پر رنگ کارگزارانی ها در دولت و افزایش وزن انها بعد از انتخابات 96 و از سوی دیگر کاهش وزن سایر بخش های خانواده بزرگ اصلاح طلبان مساله ای قابل بررسی است .
 
اما آنچه به استان ما مربوط می شود کارنامه ای است که وی از خود بر جای گذارده است و این کارنامه بعدها با انتصاب استاندار جدید بیشتر مورد بررسی واقع خواهد گردید.
به بهانه تغییر استاندار آذربایجان شرقی/سازو کار منطق ارزیابی عملکرد استانداران 
 
مساله دوم نیز جانشینی ایشان است که حرف و حدیث های زیادی نیز درباره آن به گوش می رسد.
 
اما محور اصلی این یادداشت بررسی کارآمدی یا عدم کارآمدی آقای جبارزاده است.
قبل از ورود به بحث نکته بسیار وجود دارد که باید طرح شود آنهم عبارت است از شاخص ارزیابی .
 
اگر استاندار را به مثابه مدیر ارشد استان در نظر بگیریم می توانیم با تکیه بر 50 وظیفه مهم مدیر در سازمان به این ارزیابی دست بزنیم. از نظر هنری فایول دانشمند فرانسوی هر مدیر 5 وظیف مهم دارد که عبارتند از1- برنامه ریزی 2-سازماندهی 3- هماهنگی 4- رهبری 5-کنترل و نظارت
 
انتخاب این چارچوب نظری برای بررسی کارآمدی یک استاندار با یک مشکل منطقی مواجه است که آنهم مربوط میشود به دامنه اندک اختیارات یک استاندارد.
 
در واقع استاندار هیچ نقشی در برنامه ریزی ندارد چرا که برنامه ها به صورت متمرکز از پایتخت به دستگاه های اجرایی ارسال می گردد و حتی استانداری نیز از بسیاری از برنامه های آنها بی اطلاع یا کم اطلاع است. او هم چنین نقش بسیار اندکی در سازماندهی دارد.
 
سازماندهی استان ،  صرفابه انتخاب همکاران  از بین کارشناسان نزدیک به طرز تفکر یا حزب و گروه سیاسی آنها خلاصه می گردد، و بدین ترتیب دو محور مهم این چارچوب ناقص میشود.
 
 
اما به نظر می رسد برای ارزیابی صحیح کارآمدی استانداران می توان از مدل نظری منتزبرگ استفاده نمود.
 
او با مشاهده برخی از نارسایی های مدل کلاسیک ، پیشنهاد می کند میدران ارشد ، تنها سه نقش مهم سازمانی  دارند.

نقش های متقابل شخصی مثل رهبری  تشریفات –رابط  سازمانی و .. نمونه این کنش ها را می توان حضور استاندار  در مراسمات سر وقت دانست . مثلا  حضور او در مراسم تشییع جنازه مرحومان  حادثه قطار و یا حضور سرموقع او در مراسمات تشییع جنازه ها و .. اینها در واقع یکی از مهمترین مبناهای قضاوت ما ایرانی ها در مورد مدیران عالی مان است  . در مورد استانداران هم این مصادیق بیشتر مد نظر است.
به بهانه تغییر استاندار آذربایجان شرقی/سازو کار منطق ارزیابی عملکرد استانداران 
 
نقش های اطلاعاتی مدیر : مثلا استاندار به عنوان  گیرنده پیام یا نشردهنده- و یا سخنگویی از طرف دولت و .. از مصادیق این کنش می توان به آرام کردن شرایط استان به موقع بروز هیجانات و یا بروز حوادث و .. اشاره نمود. شاید بتوان در این حوزه  مدیریت خوب موضوع فیتیله را یکی از برگ های برنده او دانست. با اشاره به اینکه در دولت گذشته موضوع سوسک بحران عمیقی در استان ایجاد نمود که سوء مدیریت استانی یکی از مهمترین دلایل ایجاب آن بود.
 
نقش های تصمیم گیرنده مثل سوداگری و تخصیص دهنده منابع و مذاکره کننده . در این مورد نیز مدیر استانی وظیفه بسیار مهمی بنام پیگیری دارد . پیگیری وضعیت کارخانجات بلاتکلیف شستا در استان  و یا تعیین تکلیف مشکلات داروسازی قاضی و .. یا مدیریتی منابع مالی کاگروه رفع موانع تولید که بالغ بر 600 میلیارد تومان پول به عنوان تسهیلات در اختیار اصحاب صنعت و کارخانجات قرار گرفت.
 
حال که مبنای قضاوت را انتخاب کرده ایم می توانیم در نوشته آتی ارزیابی خود از عملکرد آقای جبارزاده را ارائه نمائیم.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :