با حضور سید ابراهیم رئیسی در راس قوه قضائیه دوره صدارت آیت الله آملی لاریجانی بر مسند قاضی القضات جمهوری اسلامی به اتمام رسید. سیستم قضایی کشور چالشهای متعدد درس آموزی را در این دوره تجربه کرد. نقد عملکرد آملی لاریجانی میتواند مسیر روشن تری را پیش روی رئیس جدید قوه قضائیه قرار دهد. گام برداشتن در مسیر انصاف شرط لازم برای نقد منصفانه مسئولی در تراز آملی لاریجانی است. از این رو به اختصار نقاط مثبت و منفی عملکرد وی را مرور میکنیم:
الف- نقاط مثبت
1- برخورد با دانه درشتها: محاکمه چهره های سرشناس و وابستگان به کانون های قدرت و ثروت، یکی از مهم ترین دستاوردهای اخیر قوه قضائیه بوده، شاید تصور محاکمه معاون اول رئیس جمهور (محمد رضا رحیمی)، رئیس دفتر رئیس جمهور (مشایی و بقایی)، وزرای کابینه (کاظمی و جهرمی)، فرزند رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام (مهدی هاشمی)، دادستان سابق تهران (سعید مرتضوی)، برادر رئیس جمهور (حسین فریدون) برادر معاون اول رئیس جمهور (مهدی جهانگیری) و.. در سیستم قضایی مصلحت اندیش کشور، یک رویا به شمار می رفت اما فارغ از کم و کیف برخورد، اصل موضوع قابل تقدیر است. این مهم، موجب افزایش اعتماد مردم به حاکمیت می گردد.
2- تقویت نظارت بر قوه قضائیه: یکی از آسیبهای جدی در مبارزه با فساد،آلوده شدن سیستمهای نظارتی و قضایی است، قطعا با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را تمیز کرد. افزایش نظارت بر زیرمجموعه و اعلام اسامی قضات متخلف با ذکر عناوین اتهامی یک گام موثر در فسادزدایی از قوه قضائیه است.
3- افزایش ارتباط با رسانه ها: یکی از جدی ترین آسیبهای قوه قضائیه،عدم پاسخگویی مناسب به رسانه ها و افکار عمومی بوده ،در دوره آملی لاریجانی با انتصاب محسنی اژه ای در قامت سخنگو و برگزاری مستمر نشست خبری، اوضاع بهتر شد.
4- حبس زدایی و مجازات جایگزین زندان: سیاست جدید قوه قضائیه در حبس زدایی و صدور احکام جایگزین فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و.. از آسیبهای احتمالی وارده به خانواده های محکومین جرائم سبک جلوگیری می نماید.

ب- نقاط منفی
1- عدم برخورد بهنگام با دانه درشتها: مبارزه با مفسدان اقتصادی و خاصه صاحب منصبان می بایست دقیق، بهنگام و در زمان مسئولیت باشد. رسیدگی به تخلفات یقه سفیدها، پس از پایان دوره مسئولیت و نه در زمان قدرت، از ضریب تاثیر و جنبه بازدارندگی آن می کاهد. این جمله احمدی نژاد که "کابینه خط قرمز من است" و موکول کردن برخورد با نزدیکان وی به پس از پایان کار دولت یعنی شکست هیمنه قوه عدلیه. اگر برخورد با معاونین احمدی نژاد، وزرای سابق و مهدی هاشمی رفسنجانی... در زمانی که در مسند قدرت بودند اتفاق می افتاد مردم شیرینی عدالت را با تمام وجود می چشیدند. که متاسفانه قوه قضائیه نتوانست در این بخش، خود را از زنجیر مصلحت برهاند.

2- سایه سنگین: واقعیت آن است که پس از انتشار فیلم جلسه سعید مرتضوی و فاضل لاریجانی در یکشنبه سیاه مجلس، مردم انتظار برخورد سخت داشتند. اما تبرئه، آنان را قانع نکرد. بنظر می رسد نسبت خانوادگی در کنار مطالب سنگین رد و بدل شده در فیلم، نتوانست جامعه را مجاب کند که عدالت در این پرونده رعایت شده است.

3- عدم پاسخگویی شخص آملی لاریجانی: عدم حضور رئیس قوه قضائیه در دانشگاه یا بین تشکلهای دانشجویی و یا حضور در برنامه های چالشی، از وی شخصیتی غیر پاسخگو ساخته است بگونه ای که عدم حضور وی در نشستهای داغ پینگ پنگی و محدود شدن برنامه های شخص اول سیستم قضایی به حضور در برنامه های رسمی و اتوکشیده صدا و سیما یا نشست با تشکل های دانشجویی پشت دربهای بسته، حس خوبی به مردم نمی دهد. شفافیت و پاسخگویی لازمه عدالت اند.

4- مواضع غلیظ سیاسی: آملی لاریجانی بواسطه مسئولیتش، حق و گاها تکلیف داشت که در خصوص برخی مسائل سیاسی اظهار نظر نماید اما تسری این مواضع به اکثر رخدادهای مهم سیاست خارجی و مسائل داخلی، ممکن است موجب سوء برداشت و القای جهت گیری خاص رئیس قوه قضائیه شود که این نکته موجب مخدوش شدن وجهه بی طرفی قوه قضائیه در بخشی از جامعه می گردد.

5- عدم اصلاح ساختارها و قوانین: یکی از وظایف مهم قوه قضائیه پیشگیری از وقوع جرم است. این فاکتور از طریق آسیب شناسی قوانین موجود و ارائه لوایح مناسب برای حذف مدخل های فساد محقق می شود. در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی، انتظار آن بود که قوه قضائیه با مشارکت دولت (از طریق وزیر دادگستری) و کمیسیون قضایی مجلس در بخش شفافیت فرآیندها، اصلاح قوانین، اعاده اموال نامشروع مسئولین، پخش علنی دادگاه ها و... قدم های مثبت و محکمی بردارد که متاسفانه چنین نشد و انتظارات را برآورده نکرد.

در قضاوت عملکرد ده ساله آملی لاریجانی نباید سیاه و سفید به کارنامه وی نگاه کرد. نه نقاط مثبت این عملکرد قابل چشم پوشی است و نه نقاط منفی آن قابل توجیه.الف