طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی، تعیین خط مشی سیاست خارجی ایران، با عالی ترین با مقام کشور یعنی رهبر معظم انقلاب اسلامی است. از این رو سخنان اخیر ایشان نشان داد سیاست راهبرد مقاومت فعال که از ۱۸ اردیبهشت در پیش گرفته شده است، همچنان در دستور کار ایران قرار دارد، اما تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب درباره مضر بودن مذاکره مجدد با آمریکا این سوال را در اذهان عمومی ایجاد می کند که چرا ایشان در یک فاصله زمانی کوتاه، چندین بار به این مهم اشاره کرده اند.

برای پی بردن به این نکته بهتر است به تغییر سیاست دستگاه دیپلماسی از رویکرد صبر استراتژیک به راهبرد مقاومت فعال رجوع کنیم. این راهبرد از آنجایی در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور قرار گرفت که آمریکا علی رغم درخواست اولیه انجام مذاکره و انقعاد برجام به صورت یکجانبه از این معاهده بین المللی خارج شد و دولت تا یکسال، صبر استراتژیک در پیش گرفت تا شاید تغییری حاصل شود اما نشد.

با بهبود تقریبی وضعیت امور جامعه از ۱۸ اردیبهشت که به اذعان کارشناسان محصول راهبرد مقاومت فعال است، آمریکا با ابزار اروپا مجددا پیشنهاد مذاکره با ایران را مطرح کرده است.

البته مذاکره به زعم آنها یعنی او دیکته کند و ما بگوییم چشم؛ چه آنکه اگر مذاکره را ابزاری برای رسیدن به راه حل می انگاشتند هرگز مرتکب حماقت تعیین شروط ۱۲ گانه نمی شدند، چراکه مذاکره با تعیین شروط تعجیزی یعنی امر محال.

علی رغم خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بدعهدی یکساله اروپا، رگه هایی از تمایل دولت به "مذاکره مجدد"، آشکار است و برخی ظاهرا تلاش دارند تجربه برجام را تکرار کنند. هرچند رییس جمهور صراحتا گفته است که اجازه نخواهد که ترامپ با او عکس یادگاری بگیرد اما محتمل است که تلاش جریانی که می خواهد کشور را در دام ترفند مذاکره مجدد گرفتار کند، باعث هشدارهای مکرر شده است. اینکه رهبر معظم انقلاب بارها به نفی مذاکره مجدد با رژیم بدعهد آمریکا تاکید می کنند معنایی جز جلوگیری از به کرسی نشستن "درخواست های گستاخانه آمریکا" ندارد.

گزاره" بهبود وضعیت مردم در گرو مذاکره با آمریکاست" پر بسامدترین شعاری بود که جریان سیاسی طرفدار دولت از سال ها قبل در گوش مردم زمزمه می کرد، اما برجام نشان داد که بی حاصل ترین عمل ممکن نیز همان است یا دستکم تا کنون چنین بوده است.