آیا بچه های انقلاب همین موضع و قضاوت فعلی را داشتند؟! یا برخی از آنها به جای نقادی های امروزشان از روال غلط گزینش و پست گذاشتن از خاطرات تلخ گزینش، حالا سینه سپر کرده بودند و از فواید بیشمار نهاد انقلابی گزینش و نقش آن در ناکامی پروژه نفوذ دشمنان، می‌نوشتند!

واکنش انفعالی،  نداشتن منظومه فکری مستقل و برآمده از واقعیت های جامعه، ضعف غالب برخی نیروهای فرهنگی و رسانه ای انقلاب است. هرچند اعتراف به یک خطای کهنه و تلاش برای اصلاح آن فی نفسه ارزشمند است، اما نباید فراموش کنیم در کشور ما، چنین رویه ها و خطاهایی کم نیستند!

چه بسا که بسیاری از این رویه ها و تصمیمات غلط نیز به هزار و یک دلیل، هنوز مورد نقد و مطالبه رهبری هم قرار نگرفته است، در قبال آنها چه باید کرد؟!

سکوت کنیم؟! منتظر بمانیم تا خود رهبری وارد معرکه شوند و پس از نقد و انذار ایشان ما هم دست به کار شویم؟! یا با نقد و مطالبه جدی و کنشگری فعال اجتماعی و رسانه ای، به دنبال رفع فساد و اصلاح خطاها و رویه های غلط برویم؟!

در روزگاری که دست و پاهای بچه های سیستان بخاطر دسترسی به آب شکار گاندوها می شود، ما نباید شب و روز دنبال مطالبه آبرسانی به روستاهای محروم سیستان باشیم؟! نباید برای فقر وحشتناک خوزستان عزیز، داد بزنیم و تیتر بزنیم و تحصن کنیم و مسئولین را استیضاح کنیم؟! نباید نگران و مراقب بزرگتر شدن گاندوهای فساد و رانت در جامعه باشیم؟!

آیا منطقی است که برای پیگیری همه این مطالبات، منتظر توئیت های دفتر رهبری بمانیم و یا مثل برخی دوستان به ظاهر انقلابی با برچسب های کمونیست و خوارج،  عدالتخواهان و افراد تحول خواه را لای منگنه بگذاریم؟!

به نظر می رسد معیار رشد و بلوغ فکری مجموعه های انقلابی، نقد جدی و مطالبه اصلاح همین موارد مغفول است، والا گوش ایستادن پشت تلویزیون و دید زدن صفحات رهبری برای تشخیص وظیفه و تکرار بدون عمل مطالبات ایشان، شاید به درد بقای میز حضرات مسئولین فرهنگی و اجتماعی بخورد، اما برازنده نیروهای فکری و آرمانگرای جبهه انقلاب اسلامی نبوده و نیست، آن هم در روزگاری که گاندوهای فقر و فساد در حال تکثیر هستند!