یادداشت؛حسین رجایی
کد خبر: ۹۱۰۷۵۱
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۲ 20 October 2020

درحالیکه باور عمومی بر پیروزی روسای جمهور مستقر در دور دوم انتخابات استوار است، اگر در طول دو هفته باقی مانده به انتخابات آمریکا اتفاق غیرمنتظره ای روی ندهد، بعید است چنین نتیجه ای به نفع ترامپ تحقق یابد. به همین جهت، با این پیش فرض که جوزف بایدن پیروز انتخابات آمریکاست در نوشتار پیش رو برآنیم محتمل ترین سناریوهای پیش رو و راهکارهای مناسب را مورد بررسی قرار دهیم.

با لحاظ پیش فرض یاد شده، از آنجا که اقتصاد ایران بیشتر متأثر از انتظارات روانی است تا فضای واقعی اقتصاد، به نظر می رسد بهترین فرصت برای توقف فشار فزاینده بر روی اقتصاد ایران، مهلت دو ماه و نیمه بین سوم نوامبر تا بیست ژانویه (13 آبان تا 1 بهمن) است. به این معنا که خوش بینی های حاصل از پیروزی بایدن احتمالا خیلی بیشتر از خود بایدن می‌تواند به کاهش و یا حتی سقوط قیمت دلار و در نتیجه تسکین موقت فشار اقتصادی بر روی مردم ما کمک کند.

اما اینکه خود دولت بایدن چنین تأثیری را داشته باشد محل تردیدهای فراوان است. اول از همه باید توجه داشت همانگونه که ترامپ، سیاست خارجی خصمانه خود در قبال ایران را بر پایه سیاست های تحریمی دولت اوباما بنا نهاد، بعید است بایدن بنای تحریمی را که از دولت ترامپ به ارث میبرد به رایگان ویران ساخته و از این مرحمتی مفت سواری نگیرد.

اما جدای از این مسئله، یک عامل مؤثر دیگر در رفتار دولت آمریکا، انتخابات ریاست جمهوری ایران است. با توجه به تجربه خسارت بار برجام و وضع فعلی اقتصاد ایران قاعدتا حدس دولت بایدن این است که بعید است به این زودی ها در ایران دولتی با این سطح از مماشات در برابر آمریکا بر سر کار آید. ضمن آنکه دولت فعلی هم چند صباحی بیشتر به پایان کارش باقی نمانده است. در نتیجه آمریکایی ها ممکن است ترجیح دهند با دولتی که به ظن قوی برخلاف دولت فعلی از اجماع حاکمیتی و ملی بالاتری برخوردار است وارد مذاکره شوند. بنابراین علیرغم روحیه غربگرا و نیاز مبرم دولت فعلی به توافق، به نظر می رسد آمریکایی ها در رسیدن توافقی با آن و بازگشت به برجام تعجیل نخواهند کرد تا چنته خود را برای مذاکره با یک دولت قویتر و سخت تر خالی نکنند.

اساساً چهار سطح از توافق با آمریکایی ها متصور است. 1- ورود به برجام های موشکی و منطقه ای. 2- بازگشت آمریکا به برجام اوباما (با کارشکنی در رفع کامل تحریم های توافق شده). 3- تعهد آمریکا به برجام واقعی. 4- تعهد آمریکا به برجام واقعی و پرداخت خسارت خروج 3 ساله آمریکا از برجام. اولی را که میدانیم جمهوری اسلامی به درستی قبول نخواهد کرد. در میان 3 گزینه بعدی، گزینه دو کف خواسته های ایران است که حتی تحقق آن هم از سوی دولت بایدن بعید به نظر می رسد چه اینکه ذوق زدگی های فعلی مسئولان ایرانی، همانند ذوق زدگی های دوره برجام این سیگنال را به آمریکایی ها می دهد که همچنان میتوان به امتیازدهی بیشتر ایرانی ها امیدوار بود.

از نگاه نگارنده، بازگشت آمریکایی ها به انجام تعهداتشان، نه از مسیر ذوق زدگی که از مسیر افزایش فشار بر روی آمریکا میتواند اتفاق بیافتد. اگر برگ برنده آمریکا کنترل منحصربفردش بر اقتصاد دنیاست، جمهوری اسلامی هم برگ های برنده خود را دارد. به دلیل اهمیت منحصربفرد دلارهای نفتی بر اقتصاد آمریکا، ثبات اقتصاد آمریکا به ثبات منطقه خلیج فارس گره خورده است. اگر ایالات متحده ثبات اقتصادی ما را به گروگان گرفته است ما چرا نباید آرامش ابرقدرت را بر هم بزنیم!؟

اگر تحریم های ناجوانمردانه برای ما هزینه دارد چرا نباید برای آمریکایی ها هزینه داشته باشد!؟ آمریکایی ها تا مطمئن باشند در مقابل بدعهدی هیچ هزینه ای را متحمل نخواهند شد به تعهداتشان باز نخواهند گشت. افزایش مدیریت شده و هوشمندانه تنش، میتواند به ایشان یادآور شود که جنگ اقتصادی با ایران بی هزینه نیست. اکنون بهترین زمان برای رساندن چنین پیامی به آمریکای بایدن است. میدانیم که دولت بایدن نسبت به دولت ترامپ از پیش بینی پذیری و عقلانیت بالاتر و ریسک پذیری و هیجان زدگی پایین تری برخوردار است، ضمن آنکه در همان شروع کار با بی سابقه ترین بحران های داخلی آمریکا روبروست، بنابراین اگر سایه جنگ قبلا مترسکی خیالی بوده اکنون حتی این هم نیست. اگر مردم ما نمی توانند از حیله های اقتصادی و عملیات های روانی دشمن در امان باشند، لزومی ندارد نظامیان و متحدان دشمن هم در منطقه ما روزگار با خیال آسوده سپری کنند تا آنجا که حتی اسراییلی ها پای به خلیج فارس نهند. لزومی هم ندارد که برنامه هسته ای ما برایشان اینقدر شفاف باشد. انفعال، ذوق زدگی و اکتفا به خواسته های حداقلی، یعنی فرستادن پیام ضعف برای آمریکا. برای دولتی که کدخدای ضعیف هاست.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار