سران اصلاحات کهگیلویه بزرگ بازنشستگی سیاسی خود را اعلام کنند
بنام خداوند جان و خرد/کزین برتر اندیشه برنگذرد
برگزاری
انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و اعلام نتایج آن ، شکستی دیگر در
پرونده سلسله شکست های جریان اصلاح طلبی کهگیلویه بزرگ ثبت و خنجری بر
پیکر زخم خورده اصلاحات بود.
شکستی که بر این
پیکره زخم خورده وارد شده از دید صاحب نظران و کارشناسان دارای تحلیل های
گوناگونی بوده بطوری که عده ای از کارشناسان ، عدم همراهی سران دو طیف
اصلاحات به جهت اختلاف های سلیقه ای و قومیتی، این شکست را از جنس شکست
های ادوار گذشته دانسته اند و به زعم دیگر صاحب نظران سناریو این شکست از
طرف خود اصلاح طلبان بعلت همسو نشدن با محورهای ائتلاف جریان اصلاح طلبی و
اعتدالی از پیش طراحی و متفاوت از جنس شکست های دوره های قبل بوده است.
بهرحال
اصلاح طلبان آگاهانه یا ناآگاهانه در کهگیلویه بزرگ در این انتخابات
متحمل شکست شدند و این شکست و عدم ائتلاف تاریخی هم باعث ترویج سوء ظن ها،
شبهات و شایعات گوناگونی در سطح منطقه و حتی کشور شده که این مهم موجب
نگرانی قاطبه اصلاح طلبان و بخصوص سرخوردگی و ناامیدی نسل جوان اصلاح طلبان
از آینده مبهم این جریان را بهمراه داشته بطوری که قاطبه آنان متفق القول و
با همه تفاسیر موجود مسئولیت این شکست سنگین و عدم ائتلاف با نیروهای
اعتدالگرایان و همسو با دولت را متوجه سران اصلاحات می دانند که یا فاقد
پایگاه و وزن سیاسی قوی و سبد رأی بالا بودند یا به دلایلی از این پایگاه
تعمدأ جهت پیروزی استفاده ننموده اند و هنوز هم پس از گذشت یکماه از این
انتخابات هیچ یک تاکنون مسئولیت این شکست و عدم ائتلاف را نپذیرفته و
حاضر به پاسخگویی هم به سوالات و شبهات اصلاح طلبان نیستند و شواهد و
قرائن چنین است که قصد و نیتی هم برای این کار ندارند و این در حالی است که
برابر عرف عالم سیاست شخصیت های تاثیر گذار جریان اصلاح طلبی منطقه می
بایست با قبول مسئولیت این شکست و عدم ائتلاف نسبت به آسیب شناسی و تجزیه و
تحلیل و روشنگری این انتخابات می پرداختند ولی همچنان بغیر از انجام
چنین اقداماتی، ارتباطات خود با بدنه فعال جریان اصلاح طلبی را محدودتر و
در مسیر خاصی مدیریت نموده و همچنان تفکر نگاه از موضع قدرت را پیش گرفته
اند، درصورتی که از منظر جامعه شناسان امروزه با وجود گسترش رسانه های
جمعی و فضاهای مجازی برای حفظ جریان سیاسی مستحکم و پویا ارتباط باید از
نوع دوطرفه و مستمر باشد ،نه اینکه خود را در چهارسوی خانه ها نهان و
همزمان با شروع یک انتخاباتی مجددأ میدان دار عرصه اختلافات بشوند که دیگر
این نوع تفکر محکوم و این انتخابات و این شکست و عدم ائتلاف عیار و ارزش
مدعیان جریان اصلاحات را برای همه عموم عیان کرده و دیگر فرصت مجددی برای
این افراد مهیا نیست چون این شکست درس بزرگی برای قاطبه مردم بوده که
دوران تندروی ها و طیف بندی های اصلاحات در کهگیلویه بزرگ بسرآمده و سران
اصلاحات بودن معنی و مفهوم خاصی ندارد و متوجه گردیده اند با گذشت سالهای
متمادی عمرشان در سیاست ورزی منطقه بدون داشتن کوچکترین دستاورد مهم و
تاثیر گذار برای اصلاح طلبان می بایست استعفای خود از جریانات اصلاح طلبی
اعلام و بازنشستگی سیاسی پیشه کنند و جای خود را به جوانان خوش فکر و آینده
دار بدهند تا جریان اصلاح طلبی را بدون هر گونه تندروی و افراطی گری همسو
با جریان اصلاح طلبی و اعتدالی کشور همانند انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و
آن اتئلاف تاریخی(ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان) تابو های موجود در
منطقه را در هم شکسته و عرصه میدان داری و یکه تازی افراد را از آنان سلب و
عملأ خرد جمعی را میدان دار این کارزار نموده و بدور از هرگونه کینه ورزی
شخصی و سلایق و تعصبات کورکورانه قومیتی این جریان را بیش از پیس پویا و
زنده کرده و همسو و در کنار جریان اعتدالگرایی منطقه آینده ی در خشان برای
این جریانات ترسیم و امید و نشاط را برای جوانان که پرچمدار نهضت اصلاح
طلبی و اعتدالی می باشند فراهم آورند...
همچون انار،خون دل از خویش میخوریم///// غم پروریم،حوصله شرح قصه نیست
روزگارتان خرم و سبز باد
طبیب زاده سوق ۹۴/۰۱/۲۲