به گزارش تابناک هرمزگان، حسن عباسی: برای انجام هر کاری، کاردانی لازمه آن است ضمن اینکه بایستی صلاحیّت انجام آن کار را هم داشت، بالاخص زمانیکه کار برای مردم و در ارتباط با سلامتی ملت باشد.
به عنوان مثال برای رانندگی بایستی شایستگی و توانایی فرد در کنترل و هدایت اتومبیل تست و دارای گواهی نامهی رانندگی باشد، در غیر این صورت رانندگی کردن شما جرم دارد.
حال تصوّر کنید که شما گواهینامه رانندگی را اخذ ولی به دلیل بیماریهایی نظیر تشنّج و یا کم بینایی شدید و یا ضعف عضلانی و یا ضربهی مغزی، توانایی سابق را نداشته و صلاحیّت شما برای ادامهی رانندگی سلب و گواهی نامه شما ابطال میگردد.
اگر رانندهای در طول سال موارد خطای رانندگیاش از حد معمول بیشتر باشد باز هم گواهی نامهاش ابطال و مجبور به گذراندن دوره و کلاسهای آموزشی جدید و پس از آن رانندگی مشروط و بررسی دورهای عملکرد وی توصیه میشود که همه این اقدامات در واقع لطف به خود راننده و دیگر افراد مرتبط با وی از خانواده تا مسافران و ... میباشد.
تصوّر کنید کسی در قالب دوستی و رفاقت برای کسی که تشنج میکند و بیماری صرع دارد گواهینامهی رانندگی صادر کند و راننده مصروع حین رانندگی دچار تشنج گردیده و سلامتی خود و عابران را دچار آسیبهای غیر قابل جبرانی نماید، در واقع این نوع دوستی خیانت بزرگی در حق وی بوده و مثال دوستی خاله خرسه است که برای پراندن مگسی از صورت دوستش سنگ بزرگی را به سوی سر وی پرتاب کرد.
این دوستی و حمایت نابهجا در هر کاری میتواند منجر به آسیب شدید فرد و اطرافیانش گردد.
در حرفه ی پزشکی این حساسیت دو چندان میشود و در پزشکان جراح هم چندین برابر، پزشک جراح باید از سلامتی کامل روانی برخوردار باشد تا بتواند بیماران نیازمند جراحی را خصوصاً در مواقع اورژانس به درستی انتخاب نماید و اقدامات لازمه را به موقع و به طور صحیح انجام دهد.
پزشکان جراح باید علاوه بر دورههای باز آموزی معمول از نظر روانی و سوء مصرف مواد و مصرف مشروبات الکلی به طور دورهای چک میشوند ، چرا که قطعاً حساسیت جراحی بیشتر و نیازمند دقت بیشتری نسبت به رانندگی می باشد.
جراحی که تعادل روحی و روانی نداشته باشد و در طول شبانه روز دچار نوسانات خُلقی و رفتاری شدید و یا مبتلا به بیماری های روانی باشد به مراتب خطرناکتر از فرد چاقو کش و مستی است که در کوچه و خیابان برای مردم قمّه میکشد ، زیرا در چنان شرایطی فرد توان مقابله و یا فرار را دارد ولی جراح دیوانه بیمارش را بیهوش و در حالت بیهوشی برای وی تیغ میکشد.
حال متولّیان درمان موظّف به شناسایی و متوقف کردن چنین افرادی هستند.
اجازه فعالیّت چنین جراحانی خطرناکتر از اجازهی رانندگی به کسی است که معتاد، مست و مصروع میباشد و خطاکار اصلی کسی است که متوجّه بیمار بودن فرد است ولی از ادامه کار وی ممانعت نمیکند.
در واقع میبیند که وی در حال رفتن به سمت پرتگاه و سقوط است و دیگران را هم به نابودی میکشاند ولی فقط به تماشای وی مشغول و هیچگونه کمکی برای متوقف کردنش نمیکند.
بدترین کار آن است که چنین پزشک جراحی را از دید خارج و برای فعّالیت به جایی خلوت مثلاً جزیره ای بفرستند تا هیچگونه نظارت و کنترلی بر عملکرد وی وجود نداشته باشد.
بدتر از آن، علاوه بر جراحی به فعالیّت در رشتههایی از طب بپردازد که آموزشی در آن زمینه ندیده باشد مثلاً جراح اعصاب بخواهد نوار عصب و عضله بگیرد، نوار مغز بگیرد و نقش نرولوژیست و روانپزشک را هم بازی کند.
در چنین مواردی جراح اجازهی جراحی نداشته و دوستانی که نقش خاله خرسه را بازی کردهاند در تمام عوارض و مصیبتهای حادث شده برای مردم شریک هستند.
انتهای پیام/*