دکتر میرزازاده، دکترای علم سیاست، مدرس دانشگاه و عضو هیأت علمی
کد خبر: ۱۲۱۱۹۷
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۸ 31 October 2015
به گزارش سایت تابناک ایلام،هر فردی صاحب فکر و اندیشه است اما غالب آن‌ها بسته و سیکلی‌اند؛ دامنه و فضای فکرشان محلی و دارای شعاع محدود است، و بنابراین گذرا و کم‌فروغ هستند. اندک افرادی را می‌توان یافت که پرتوهای فکری‌شان جهانی، و از این‌رو پایدار و اثرگذار باشد. ماحصل اجتماعی گونه اول اندیشه افراد هر چند عمدتاً تبدیل به فرهنگ ملی یا محلی می‌گردد لکن نگرش، مسیر و آینده عاملان آن را تحدید می کند. این در حالی است که گونه دوم سیر خطی و پیش‌رونده داشته و در شرایط متفاوت تاریخی و در زمینه‌ای کاربرد پیدا می‌کند.

2- گاهاً این سئوال به ذهن متبادر می‌شود که اصلاً مطالعه اندیشه گذشتگان چه تأثیری بر حال و روز ما دارد؟ این‌که فلان اندیشمند یونان باستان، صاحب‌نظر غربی و حتی متفکر مسلمان نظری را مطرح کرده، چه نسبت یا سنخیتی می‌تواند با دنیای امروز ما داشته باشد؟ نفس این‌گونه سؤالات می‌تواند از دو دلیل نشأت گرفته باشد: یکی همان  دایره‌ای و سیکلی بودن تفکر ما، و آن دیگری غیرقابل لمس و تئوریک‌بودن اندیشه‌ها. برای تبیین تأثیر آن هر دو گونه بر زندگی کنونی ما، مثالی از اندیشمندان غربی و اسلامی را ذکر، و رویکرد مردم استان ایلام نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی را بررسی خواهم کرد.

3- یکی از وجوه اثرگذار و ماندگار فلسفه افلاطون تمثیل غار است. افلاطون در تمثیل غار، افرادی را ترسیم می‌کند که رو به داخل غار زنجیر شده و توان برگشت به عقب را ندارند. این افراد سایه خود (و به عبارتی عالم طبیعت) را در تاریکی داخل غار می‌بینند و چون با عالم سایه سر و کار دارند آن را واقعیت و حقیقت می‌پندارند؛ غافل از این‌که عالم واقعی و حقیقی در پشت سر آن‌ها قرار دارد تا این‌که یکی از آن‌ها زنجیر را پاره و حقیقت را دریابد. این اندیشه هم بر فلسفه و هم عرفان اسلامی اثری شگرف داشته است که بنابر آن مسلمان واقعی کسی است که از عالم زمینی (سایه‌ها) ببرد و به عالم واقعی (نور، خدا) برسد. این اثرگذاری تنها محدود به اندیشه و برداشت فلسفی در شرق و غرب نیست بلکه با زندگی روزمره نیز قابل انطباق است. مثلاً، در اثر پیشرفت تکنولوژی و جذابیت فضای مجازی همگان چنان درگیر انواع فضای مجازی (همان غار و عالم سایه) شده‌ایم که از عالم واقعی غافل گشته و چه فرصت‌های خانوادگی و اجتماعی را از دست داده‌ایم.

4- یا شرایط کنونی را می‌توان در چارچوب مکتب قراردادگرایی تحلیل کرد که بر مبنای آن همه اعضای شبکه‌های اجتماعی مجازی بایستی یک‌سری قراردادهایی (شرایط عضویت در شبکه) را بپذیرند تا بتوانند به فعالیت در آن شبکه بپردازند. یا طبق فلسفه هگل، آزادی فردی زمانی معنا دارد که افراد وارد یک چارچوب زندگی اجتماعی (دولت) باشند؛ افراد فارغ از حاکمیت و قدرت دولت آزاد نیستند. بر این اساس، امروزه کسانی آزاد تصور می‌شوند که عضو شبکه‌های اجتماعی شده باشند. چه بسیار افرادی که مخالفت پدر و مادر خود برای عضویت و فعالیت در این‌گونه شبکه‌ها را تنگ‌نظری والدین و اسارت خود می‌پندارند غافل از این‌که در صورت عضویت و فعالیت در قالب این شبکه‌ها، سلطه و شرایط پدیدآورندگان و اهداف آنان را پذیرفته و زندگی در سایه هژمونی آن‌ها را آزادی می‌دانند.

5- بهتر است بحث را اسلامی، اندیشمند را مسلمان، و موضوع را استانی طرح کنیم تا هم فرق اندیشه خطی و دایره‌ای برجسته شود و هم موضوع ملموس‌تر. بعضی‌ها ابن‌خلدون را اولین جامعه‌شناس می‌دانند. وی در علم عمران خود نظریه‌ای را در باب کیفیت و چگونگی شکل‌گیری دولت (تمدن) طرح می‌کند که تحت عنوان نظریه «عصبیت» شناخته می‌شود. بنابر این نظریه، هر یک از خانواده‌ها و خاندان‌ها برای کسب منابع کم‌یاب باهم درگیرند و هر خاندانی که از افراد و نیروی بیشتری برخوردار باشد بر دیگران مسلط، و آن‌ها را مطیع خود خواهد کرد تا این‌که بتواند بر همه یا بیشتر خانواده‌ها و خاندان‌ها حاکم گردد. عصبیت از لحاظ میزان اعتبار و اشتیاق به‌صورت حلقوی نمود دارد؛ به این معنی که، فرزندان و اعضای خانواده در حلقه اول و اصلی وفاداری به حاکم، عموها، عموزادگان و بستگان سببی و نسبی در حلقه‌های بعدی، تا الی آخر. عصبیت شکل‌گرفته هرچه بر خاندان‌های بیشتری مسلط شود بر قدرت وی افزوده می‌گردد تا این‌که بر همگان مسلط شده و دولت(تمدن) تشکیل می‌دهد. طبیعی است آن‌هایی که در حلقه مرکزی عصبیت قرار دارند از امتیاز و مناصب بهتری برخوردار خواهند شد. اما حلقه‌های دورتر ناراضی و از عرصه قدرت و امتیاز کنار گذاشته می‌شوند. همین امر همراه با آسایش‌طلبی حاکمِ دارای عصبیت مسلط، زمینه را برای شکل‌گیری عصبیت جدید فراهم می‌کند. عصبیت جدید نیز اگر بتواند فرآیند فوق را طی نماید بر بقیه مسلط خواهد شد.

6- نظریه عصبیت ابن‌خلدون را بر بیشتر جوامع جهان می‌توان منطبق دانست؛ احزاب در کشورهای غربی، قومیت‌ها و طبقات در برخی کشورهای دیگر، جناح‌بندی‌ها و دسته‌بندی‌ها در برخی دیگر و از جمله ایران، و طایفه و ایل‌گرایی در خیلی از استان‌های کشور از آن جمله‌اند. اما داستان عشیره‌گرایی در استان ایلام حکایتی پرغصه است؛ علی‌الخصوص زمانی که انتخابات مجلس شورای اسلامی در میان باشد. هر کس که سودای مجلس در سر دارد اولین مسأله‌اش این هست که جزء کدام عشیره و قبیله می باشد؟ جایگاه و تعداد اعضای آن چطور است؟ چه نسبت و ارتباط‌هایی را می‌تواند با سایر عشایر و قبایل حوزه انتخابی پیدا کند، بتراشد یا وعده دهد؟ با کدام‌یک از افراد ذی‌نفوذ رابطه، پیوند، بده‌بستان یا هم‌پوشانی دارد؟ و سؤالاتی از این قبیل. اگر همه این مؤلفه‌هایی که برشمردیم، میسر بود، پس می‌توان بر نتیجه گرفتن از انتخابات دل بست.

7- اگر شرایط و مؤلفه‌ها مهیا نبود بایستی کنار کشید؟ پس لیاقت به‌اصطلاح شخصی، شغلی و آبروی عشیره‌ای چه می‌شود؟ این‌جاست که «خریدن رأی» مطرح می‌شود. منظورم از خریدن رأی، خریداری آراء در پای صندوق‌های رأی نیست، بلکه آن خریدنی منظور است که دکتر شریعتی درباره انتخابات غرب بیان کرده است: در غرب همه با آزادی کامل پای صندوق رأی می‌روند و با آزادی کامل به شخص مورد نظر خود رأی می‌دهند. هیچ تخلف و تقلبی هم صورت نمی‌گیرد. اما تخلف و تقلب قبلاً و از طریق دیگر صورت گرفته است چون کاندیدها و صاحبان رسانه‌ها ذهن آن‌ها را خریده‌اند بدون این‌که خودشان خبر داشته باشند. در ایلام نیز می توان گفت که این‌گونه است لکن با فن و ظرافت دیگری. تعصب (یا همان عصبیت ابن‌خلدونی) در رفتار اجتماعی و سیاسی ایلامی‌ها موج می‌زند. ایلامی‌ها مردمانی باوفا و خیلی مهربان‌اند. اما همین خصلت گاهاً تأثیر منفی بر رفتار اجتماعی و سیاسی آن‌ها گذاشته است. با هرکس دست یاعلی دهند تا آخر با آن‌کس هستند؛ هرچند دیدگاه، شیوه زندگی و رفتار آن فرد عوض شده باشد، کسی برای‌شان خدمتی کرده باشد، همیشه خود را مدیون آن فرد می‌دانند و مقیدند تا آن را جبران کنند حتی اگر به ضرر خودشان هم تمام شده باشد و... . کاندیداها دانسته و مردم نادانسته درگیر این تخلف و تقلب‌اند. به همین خاطر، شاهدیم که کاندیداها از قرآن به عنوان ابزاری برای برانگیختن تعصب، از وعده و وعید من‌جمله نمره، شغل و... برای انگیختن حس وفاداری استفاده می‌کنند.

8- نتیجه چنین انتخابی این است که کاندیدای دیروز و نماینده امروز، خواسته و ناخواسته، عشیره‌ای عمل کند؛ چون عشیره‌ای فکر کرده است. چون فرصت و منابع محدود است بایستی ابتدا حلقه اولیه را تأمین کند، سپس حلقه‌های بعدی را. تا از این حلقه‌ها بگذرد و استان را در نظر بگیرد دوره نمایندگی تمام شده و باید به فکر انگیزش عصبیت عشیره‌ای برای انتخابات بعدی باشد. بنابراین، بهتر است امتیازات و خدمات را محدود و منحصر در هندسه جغرافیایی عشیره خود کند و نیک می‌داند که اگر کاندیدای عشیره دیگر پیروز انتخابات می‌بود همین کاری را می کرد که الآن وی می‌کند؛ اختصاص منابع برای هم عشیره‌ای‌ها.

9- به همین دلیل است که نمایندگان ایلام در چرخه محدود و نگرش دایره عشیره‌ای درگیر، واز این‌رو اصطلاحاً «یک‌بار مصرف»اند؛ فقط یک دور انتخاب می‌شوند. چون منابع را به عشیره خود اختصاص داده‌اند، عشیره‌های دیگر اجازه نخواهند داد تا این بی‌عدالتی دوام یابد. بنابراین عصبیت عشیره‌ای آن‌ها را برانگیخته برای کسب پیروزی بسیج خواهند شد. باز به همین دلیل است که به قول یکی از همکاران «ایل‌سواری مجانی» در فصل انتخابات رواج می‌یابد. این در حالی‌است که می‌توانیم فراتر از منافع عشیره نیز فکر کنیم و از دایره محدود منطقه‌ای و عشیره‌ای درگذریم. تا تک‌تک ما ایلامی‌ها نخواهیم از این محدودیت‌ها بگذریم همین فرایند ادامه خواهد داشت. شاید به همین خاطر است که نمایندگان استان ایلام در سیاستگزاری‌های کلان کم فروغ‌اند. اگر کس یا کسانی هم بوده‌اند که فرااستانی فکر و عمل کرده‌اند به دلیل همین عقبه عشیره‌ای در چنبر دسته‌جات و جناح‌بندی‌های سیاسی فروغلتیده‌اند.

10- در نهایت باید گفت که هر کسی جهان خود را بر اساس اندیشه‌هایش می‌سازد؛ می‌توان «خطی» اندیشید و فراتر از مکان و زمان هم رفت، یا «سیکلی و دایره‌ای» بود و تکرار تحولات را به نظاره نشست. قطعاً کسانی که از تفکر دایره‌ای دفاع می‌کنند در این چارچوب به منافعی رسیده‌اند یا می‌رسند!! / ز

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار