کد خبر: ۵۷۷۴۳۶
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۲ 11 March 2018
به گزارش تابناک سمنان به نقل جام‌جم، ساعت 23جمعه 18 اسفند امسال یکی از ماموران کلانتری 140 باغ فیض با بازپرس مرادی، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و از سقوط مرگبار پسری 30 ساله ازپنجره طبقه پنجم آپارتمانی در یکی از برج‌های غرب تهران خبرداد.
بازپرس جنایی همراه تیمی از ماموران بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای بررسی ماجرا در این برج حاضر شدند. آنها با ورود به محوطه پارکینگ مشاهده کردند پسری جوان روی زمین افتاده و فوت شده است. ماموران به تحقیق از نگهبان و همسایه‌ها پرداختند که معلوم شد پسر فوت شده احسان نام داشت که در زمان سقوط او برادرش و دو دختر به نام‌های هما و سمیرا درساختمان حضور داشتند.
با توجه به اطلاعات به دست آمده این سه نفر بازداشت و برای ادامه تحقیقات به کلانتری منتقل شدند. این در حالی بود که مرد نگهبان به افسر تحقیق گفت: احسان حدود ساعت 22 به من زنگ زد و خبرداد برادرش در خانه نیست و والدینش هم حضور ندارند و تنهاست اما انگار دختر جوانی که او را نمی‌شناسد به مقابل در آپارتمانشان رفته و مدام در می‌زند و ایجاد مزاحمت می‌کند. وی از من خواست دختر غریبه را از مقابل آپارتمان دور کنم. من هم به آنجا رفتم از دختر جوان خواستم مزاحم صاحبخانه نشود و از برج خارج شود اما او فریاد می‌زد وحاضر نبود آنجا را ترک کند. در همین گیرو دار برادر احسان سر رسید و او هم گفت که این دختر را نمی‌شناسد. دقایقی بعد ناگهان صدای افتادن فردی را از برج شنیدیم. سراسیمه به سمت محوطه پارکینگ رفتیم که دیدیم احسان آنجا افتاده است.
در مرحله بعدی ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به تحقیق از برادر احسان پرداختندکه او گفت از ماجرای دوستی برادرش بااین دودخترجوان بی خبراست، چرا که برادرش سه ماه قبل عقد کرده بود.
وی افزود: جمعه شب بیرون از آپارتمان بودم زمانی که بازگشتم ازطریق نگهبان متوجه شدم دختر جوانی سراغ برادرم آمده و می‌گوید دوست وی است . درحال گفت‌وگو با دختر جوان و نگهبان بودم که برادرم سقوط کرد. سراسیمه به آپارتمانمان رفتم که درآنجا با دخترجوان دیگری روبه‌رو شدم که می‌گفت دختر مورد علاقه برادرم است. بعدهم پلیس آمد و ما را بازداشت کرد.
سمیرا یکی از دختران بازداشت شده نیز به افسر تحقیق گفت: من منشی پزشک هستم. یک سال و هفت ماه قبل با احسان در اینستاگرام آشنا شدم و با هم دوست شدیم. پنج ماه اول زیاد علاقه‌ای میانمان نبود و فقط تلفنی و از طریق اینستاگرام با هم در ارتباط بودیم و گاهی هم سراغم می‌آمدو با هم برای تفریح به بوستان، رستوران و کافی شاپ می‌رفتیم. کم کم به هم علاقه مند شده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. او به من می‌گفت منهدس و پولدار است و شرکتی دارد و در آپارتمانی در غرب تهران تنها زندگی می‌کند. من هم گفته هایش را باور کرده و اعتمادم به او بیشتر شد. اما از یک ماه ونیم پیش او یکباره اخلاق و رفتارش تغییرکرد.جواب تلفن و پیام‌هایم را بسختی می‌داد و مدام می‌گفت استخر است یا کار اداری برایش پیش آمده و سرش شلوغ است. به رفتار او مشکوک شده بوم. عصر جمعه چندبار به تلفنش زنگ زدم اما جواب نداد. به مقابل خانه اش رفتم و در زدم اما در را باز نکرد. از داخل خانه اش صدای خنده زنی می‌آمد. فهمیدم به من خیانت کرده به همین خاطر همانجا ماندم تا این‌که برادر احسان و نگهبانی آمدند و دقایقی بعد هم احسان سقوط کرد.
دومین دختر به نام هما هم به ماموران گفت: من لیسانس مدیریت دارم و به طور پاره وقت با شرکتی کار می‌کنم. یک ماه و نیم پیش با احسان در اینستاگرام آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. او می‌گفت مهندس برق است و شرکت دارد. پولدار است. والدینش در خارج از کشور هستند و او در تهران تنها زندگی می‌کند. می‌گفت هدفش دوستی نیست و می‌خواهد با من ازدواج کند. از این که او همسردارد و دختر دیگری دوستش است، بی‌خبر بودم. آن شب با من تماس گرفت و خواست برای گفت‌وگو درباره ازدواج به خانه‌اش بروم. چند دقیقه بعد از این‌که به خانه‌اش رسیدم، دختر دیگری هم به مقابل در آمد و زنگ زد. احسان مدعی بود، این دختر با برادرش کار دارد. بعد به نگهبانی زنگ زد که او را بیرون کنند. من به خاطر سر درد روی تخت دراز کشیدم و نفهمیدم احسان چطور سقوط کرد.
دیروز این سه متهم برای ادامه تحقیقات به شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند و نزد بازپرس پرونده گفته‌های مشابهی را مطرح کردند. این در حالی بود که با دستور قضایی هما به‌عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت و برای ادامه تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و قرارشد دو نفر دیگر آزاد شوند.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار