در جهان بیش از چهار هزار فرقه تخدیری و خرافه پرستی به وجود آمده است که غرب و بویژه آمریکا منشاء و بستر اکثر آنها است. مأموریت اخیر این افکار وارداتی اسلام ستیزی، مسلمان گریزی و تخدیر اصول پاک ناب محمدی و نفی واژه های ایثار و شهادت است. یکی از فرقه های انحرافی تحت عنوان "TSM "توسط فردی که خارج از کشور زندگی می کند هدایت می شود.این فرد با لابی صهیونیست ها مرتبط است. محبوبیت زیادی بین جوانان دارد و صدها جوان در کلاس های او شرکت کرده و در مقابل او اشک ریخته و به گناهان خود اعتراف می کنند. بیش از 50 فرقه و گروه تخدیری (شیطان پرستی) به ایران وارد شده که نیمی از آنها فعال بوده و اقدام به ترجمه، چاپ و توزیع قریب به 200 عنوان کتاب در این زمینه کردهاند.
اصول مشترک این گروه ها انحراف از ادیان حنیف و التقاط در اعتقادات و وعدههای کاذب و سوء استفاده از گرایش جوانان به مبدأ هستی و سوء استفاده جنسی است. اخیرا گروه هایی تحت عنوان شیطان پرستان که دارای انحرافات فکری و جنسی بوده با هدایت سایت های بیگانگان در کشور در حال شکل گیری هستند. این گروه ها ضمن برگزاری مراسم خاصی، تبلیغ پوشیدن لباس خاص بعنوان لباس مقدس منقوش به نمادهای شیطان پرستی، از گردنبند (صلیب شکسته یا صلیب برعکس) انگشتر با نقوش استخوانی و جمجمه انسان استفاده نموده و در برگزاری این مراسم ضمن شرب خمر اقدام به رقص و پایکوبی میكنند. آنان بر این باورند که باید برخلاف ادیان بویژه اسلام عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه و کارهای خلاف، دنیا را به هرج و مرج و آشوب کشاند.دختران زیادی به خاطر او ازدواج نمی کنند و ادعا می کنند او همسر عرفانی آنهاست و او نیز ادعا می کند مرده را زنده می کند و عمدتا در تاریکی زندگی می کند. همچنین افراد عضو این گروه ها در برخی رشته های ورزشی مهارت خاصی دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام ورزش از موزیک های خاص شیطان پرستی استفاده می کنند. این گروه ها دارای کتاب هایی به زبان لاتین بوده و با تجمع در پارکها و تفرجگاهها در خصوص رخدادهای جدید در سطح کشور در رابطه با شیطان بحث و گفتگو می کنند.
چنین تصورات باطلی فقط بحث امروز یا 3-2 قرن اخیر نیست بلکه به قدمت وجود بشر عمر دارد؛ تا آنجا که آیینهای ضالة شیطانپرستی در مصر و یونان باستان ریشه دارد و حتی در سنت مسیحیان، شیطان موجودی است که به اعتقاد غلط آنها میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. ابلیس در مسیحیتِ تحریف شده و نگاههای منحرف بعدی، 3جایگاه دارد که قدرت او را در عالم بیمانند میکند و او را تا حد عظمت و پرستش بالا میبرد؛ اول اینکه او آنقدر مقتدر است که از فرمان خدا سر باز میزند. دومین عقیده اشتباه آنها این است که او به انسان خدمت کرده و سبب شده انسان از میوه جاودانگی و دانایی و خرد بخورد و با خدا برابری کند و همین امر موجب شده انسان از بهشت برین به زمین زیرین رانده شود؛ و سوم آنکه ابلیس، مظلوم واقع شده است چرا که او هم فرشتهای بوده مانند دیگر ملائک (هرچند در فرهنگ اسلامی شیطان جن است نه ملک ولی در نگاه مسیحیت «او یک فرشته بود!»). در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (که به او در مسیحیت لوسیفر میگویند)، قبل از آنکه از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار عبادت میکرده و به انسان گفته که میتواند خدا شود، و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. همه این تصورات و پندارهای باطل است که برای ابلیس عظمت و حتی قداست به ارمغان آورده. هواداران شیطان آن را یک طرح و الگو میدانند؛ موجودی که از قبل از عالم هستی وجود داشته است؛ موجودی زنده و با چند وجه مشترک با طبیعت انسان....