تحلیل تابناک تبریز از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 96
کد خبر: ۴۲۷۹۹۹
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۸ 22 May 2017
یامین پور از طرفداران پایداری در باره نتیجه انتخابات مجلس دهم در تهران نوشته بود این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. این گزاره را می توان پذیرفت اما در مورد انتخابات ریاست جمهوری به نظر نگارنده این شکست برای اصولگرایان سیاسی بود هرچند با ریشه های جامعه شناختی و تمدنی خویش.

نتیجه انتخابات 29 اردیبهشت نشان می دهد که طبقه متوسطه در ایران به اندازه ای بزرگ شده است که دیگر یک سوی اصلی ماجراست. روزگاری همه کاندیداها و کارشناسان انتخاباتی می گفتند بیشتر رای موثر انتخابات از روستاها و شهرهای کوچک می آید. در همین انتخابات گفته میشد رییسی بدلیل اینکه رای محرومان و متسضعفان و طبقه فقیر کشور را به همراه دارد قطعا پیروز خواهد بود اما این گونه نشد.
 
17 میلیون جمعیت روستایی کشور و 17 میلیون جمعیت شهرهای کوچک و 18 میلیون جمعیت کلانشهرهای ایران است که می توانند در رای گیری شرکت کنند. حسب تحلیل اصولگرایان قرار بود 34 میلیون مردم محروم کار انتخابات را یکسره کنند اما ماجرا طور دیگری رقم خورد. اگر به تحلیل یامین پور برگردیم دلیل آنرا متوجه خواهیم شد.

علاوه بر تهران اغلب شهرهای کوچک ایران هم با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه پر شده است.
 
نگاهی به آمار دانش آموختگان دانشگاه ها برای اثبات این مساله کافی است. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای طبق متوسط عموماً قداست زدایی شده و عرفی است و البته حامل ارزش های غربگرایانه.
 
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. آنهاالبته این بار بر مدار عقلانیت خود و فهم خود از دنیای سیاست و نه صرفا برای ابراز عقیده و .. به این سوی میدان رای دادند.

اینگونه القا شده بود که رییسی در یک سوی میدان قرار است با پمپاژ پول وبا وعده هایی که با عقلانیت سیاسی سازگاری کمتری دارد به مبارزه مشکلات برود. رییسی بعنوان نامزدی که هیچ توجهی به مفاهیمی چون مردمسالاری ، جهانی شدن، آزادی های مدنی و .. ندارد و در سوی دیگر میدان یک دولت با سابقه چهارساله که ادعاهایش را تراز افکارسنجی مردم قرار داده بود و البته در مناظرات و بعدها در سخنرانی های انتخاباتی به وضوح از گفتمان اصلاح طلبی برای تداوم دوران مدیریتیش رو نمایی می کند. مردم مخیر به انتخاب بودند اما از آنجا که گفتمان سیاسی اصلاح طلبی برای طبقه متوسطه قابل فهم تر و قابل پذیرش تر بود ، این اصولگرایان بودند که شکست خوردند. البته این شکست از سال 92 بدتر هم شده بود. چراکه در سال 92 آرای اصولگرایان که اتفاقا آن موقع هم با شعار محروم نوازی و .. به میدان آمده بودند بیش از آرای امسالشان بود.

اصلاح طلبی شاید تا دیروز برای طبقه متوسط نه تنها یک گرایش سلیقه ای و مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن بود اما 29 اردیبهشت ماه به یک ابزار مبارزه تبدیل شد. مبارزه برای تحقق عقلانیت و دمکراسی و بالاتراز آن صلح طلبی . شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم صرفا یک کنش سیاسی نبود . آنها رقبای دولت را در مناظره ها به خوبی شناخته بودند و بر همین منوال دولت مستقر را بر رقبای خود ترجیح دادند. طبقه متوسط در ایران ثابت کرده است که به خوبی رشد یافته و در یک میدان مبارزه منصفانه حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. از این روی بعد از این کاندیداهای ریاست جمهوری می بایستی برای جلب آرای اکثریت به دنبال طبقه متوسط راه بیفتد و نه روستاها.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :