این یک واقعیت انکارناپذیر است که آمریکایی ها به مذاکره با ایران احتیاج دارند. چرا؟ حداقل به دو دلیل عمده: اول آنکه قدرت هژمونی ایالات متحده، روز به روز در حال افول اســت و بنابراین از نقش ابرقدرتی او در حال کاسته شدن است، پس نیاز دارند به افکار عمومی جهان نشان دهند که همچنان قدرت برتر دنیا و محور تحولات آن هستند.

دوم آنکه جمهوری اســامی به عنــوان یک قدرت نوظهور دســتکم منطق های، توانسته است در سال های اخیر، عمق راهبردی خود را روز به روز گسترش داده و در عین حال، سیاست مستقل بودن خود از نظام سلطه را هم به معرض نمایش بگذارد، پس کشــاندن چنین کشــوری به میز مذاکره، برای مقامات آمریکایی از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین علت هم، از اول انقاب تاکنون، هر دولتــی که در ایالات متحده روی کار آمده، فارغ از اینکه متعلق به کدام «باشگاه سیاسی» است، به دنبال مذاکره با ایران بوده است.

«پیشنهاد مذاکره از طرف آمریکایی ها چیز جدیدی نیست. در طول این چهل سال غالباً آنها دنبال مذاکرهِ ی با ما بوده اند. ریگان رئیس جمهور مقتدر آمریکا -که آمریکای آن روز با آمریکای امروز خیلی فرق کرده، او نسبت به اینها خیلی قوی ّ تر و مقتدرتر بود- حتی مخفیانه آدم ّ هم فرســتاد تهران، قضیه ی مک فارلین معروف، آدم فرستاد در همین فــرودگاه مهرآبــاد، آخر هــم با دســت خالی برگشــت؛ زمــان امام (رضوان الله علیه...) { 97/5/22}

دولت های آمریکا - هم آن دولت قبلی، هم این دولت، هم دولت اسبق- همه احتیاج دارند نمایش بدهند که ما جایی مثل جمهوری اسامی را کشاندیم پای میز مذاکره؛ این چیزی ّ است که نیاز دارند. آن روزی که اوباما موفق شد تلفنی با آقای دکتر روحانی صحبت بکند، اینها آنجا جشن گرفتند که خبرش بعداً ُ رسید به ما از طرقی.ّ اینها احتیاج دارند به این قضیه؛ هیچ لزومی ندارد که ما این احتیاج آنها را برآورده کنیم».97/6/7

‌چرا‌با‌آمریکا‌مذاکره‌نمی‌کنیم؟

این سؤالی کلیدی است و این روزها توسط برخی از سیاسیون و رسانه های داخلی مطرح میشود. برای پاسخ به آن اما بیایید سؤال را برعکس کنیم و بپرســیم که اگر فرضا (فرض محال) با آمریکا مذاکره کنیم چه اتفاقی میافتد؟ در این صورت، طبعا"نتیجه"ی آن از سه حالت خارج نیست:

اول، دو طرف پای میــز مذاکره بروند و بعد از ســاعتها و روزها گفتگو کردن، به دلیل تعارض شدید دیدگاهها و رویکردها، به نتیجهای نرسند و میز مذاکره را ترک کنند. واضح اســت که در این حالت، نه تنها چیزی عاید کشور نمیشود بلکه هم فرصت های کشــور به هدر میرود، و هم فضاسازی ها علیه ایران به شکل سنگین تری از سر گرفته خواهد شد که ایران نمیخواهد مذاکرات به نتیجه برسد و به اصطاح میشود کالاول!

دوم، دو طرف بعد از مذاکرات فشــرده و بحث های فــراوان، در بهترین حالت به توافقی شبیه همین توافق موســوم به «برجام» برسند. در این حالت، سؤال آن است که آیا منافع ایران از این متن حاصل خواهد شد؟ آیا برجام منتهی به برداشتن تحریمها شد که حالا مجددا چیزی شبیه آن را تجریه کنیم؟ از این مهمتر، اساسا چه تضمینی وجود دارد که دولت بعدی ایالات متحده، مانند دولت فعلی، برخاف همه ی قواعد و قوانین حقوقی عمل نکند و با این ادعا که این توافق به ضرر کشــور آمریکا است، به طور یکجانبه از آن خارج نشود؟ و اصلا چرا باید مسیری را که یک بار آزموده ایم و به نتیجه ای هم نرسیده ایم، مجددا تکرار کنیم؟

«دولت آمریکا برخاف ّ تعهدات خودش عمل می ِ کند؛ این بار ّ اول هم نیست؛ قضایای گوناگون قبلی هم همین را تأیید میکند. مجموعه ّ ی برخوردهایــی که از اول با برجام کردند، به تعبیر حضرات دیپلمات های ما، نقض روح و جسم برجام بود؛ این را دیپلمات های محترم ما که خودشان این زحمت را کشیده بودند و واقعاً تلاش شبانه روزی کرده بودند برای مسئله ّ ی برجام، بارها و مکرر درِ زمان ِ این دولت و در زمان دولت قبلآ آمریکا گفتند که برجام نقض شده؛ گاهی روح برجام و گاهی جسم برجام را نقض کردند.

خب، دولتی با این ّ خصوصیات که به این راحتی معاهده ی بین المللی را نقض میکند، بعد هم مثل آب خوردن زیر امضایش میزند و می گوید من از معاهده خارج شدم - با کارهای نمایشی تلویزیونی؛ امضایش را نشان میدهد که ما خارج شدیم از فان [معاهده-] خب پیدا است که با این دولت لااقل جمهوری اسامی نمی ِ تواند تعامل کند. این جوابآن کسانی که بارهاوبارها به ما در طول زمان میگفتند چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید؛ این جوابش».97/3/2

ســوم هم اینکه آمریکا به مذاکرات، به صورت یک"بسته ی کامل"که فراتر از موضوع هسته ای نگریسته و خواستار"مذاکرات جامع"با ایران، بر سر سایر موضوعات مهم مانند فعالیت های منطقه ای ایران، تسلیحات موشکی، حقوق بشر، حمایت ایران از گروه های محور مقاومت هستند.

«حرف طرف مقابل این اســت که میگوید ایــن توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مســائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مســئولین ایران تصمیم بگیرند و اقدامّ بکنند. حالا در حل این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشــد از اصول خود صرف ّ نظر کند، از خط قرمزهای خود هم صرف نظر
کند. تا در نتیجه کشــور بتواند از ظرفیت های خود استفاده کند.

بنابراین در قضیه ی هسته ای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام۲ و۳و۴و الی غیرذلک بایستی به وجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از ســوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.»95/1/1

مثل روز روشن است که پیامد چنین مذاکره ای، تهی کردن کشور از «مؤلفه های قدرت» خود است و در این صورت، کشور بیش از هر زمان دیگری به گزینه ی حمله ی نظامی نزدیکتر خواهد شــد. بنابراین هیچکدام از سه حالت فوق، در بردارندهی منافع ملی کشور و مردم نخواهد بود. «مذاکره ی با آمریکا برای ما هیچ فایده ّ ای ندارد، دوم اینکه ضرر دارد؛ یعنی چیزی است بی فایده و با ضرر».9۸/3/۸

البته عدم مذاکره با آمریکا، به معنای عدم تعامل با سایر کشــورها (حتی تروئیکای اروپایی که علیــه ما اقدام کرده اند) نیست، دلیل واضح آن هم سفرهای دپیلماتیک مقامات آلمانی و ژاپنی به کشور است، اما در این میان، دو کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی استثناء هستند. «من میبینم بعضی از برادران ما گاهی اوقات میگویند که ما باید با همه ی دنیا رابطه داشته باشیم؛ خب بله، با همه ی ّ دنیا -البته منهای آمریکا و رژیم صهیونیستی- باید رابطه داشته باشیم؛ ما مشکلی نداریم».94/12/20

پس‌چه‌باید‌کرد؟

حال که مشــخص شــد مذاکره با آمریکا، «بی فایده و باضرر» است، باید به این سؤال پاسخ داد که پس چه باید کرد و راه چاره چیســت؟ جواب این سؤال را به تفصیل، رهبر انقلاب در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره) بیان کردند: رساندن کشور به نقطه ی بازدارندگی.

«هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه ی بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مســائل سیاسی کشــور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطه ای برسیم که این نقطه بازدارنده باشد، یعنی بتواند جوریّ خود را نشان بدهد که دشمن را از تعرض به ملّت ایران در همهی زمینه ها منصرف کند؛ دشمن ببیند فایدهای ندارد و با ملّت ایران نمیتواند کاری بکنــد. ما امروز در بخش نظامی تا حدود زیادی به این بازدارندگی رســیده ایم.این هم که میبینید روی مسئله ی موشک و مانند این حرفها اصرار میکنند، به خاطر همین است؛ میدانند که ما بــه بازدارندگی رســیدهایم، بــه نقطه ی تثبیت رسیده ایم».9۸/3/14

البته نحوهی مواجه ی ما با دشمن نیز حداقل دارای۴ شرط اساسی و مهم است، شروطی که پیروزی جبهه یّ حق را تضمین خواهد کرد: «باید اولاً شــجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتی سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد؛ ابتکار ّ کنیم؛ اگر به این کیفیت حرکت کردیــم، اگر اینجور حرکت کردیم، بدانید ملّت ایران در مواجه هی با همه ی قدرت های بزرگ توفیق خواهد یافت و خواهد توانست پیش برود».9۸/3/1

منبع: خط حزب الله