یادداشت//عادل جعفر موحد
سال 1395 هم به پایان رسید.سالی که به نظر می رسید یک سال فوتبالی رویایی برای آذربایجانی ها باشد، کابوس وار به پایان رسید.
کد خبر: ۴۰۳۱۸۲
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۲ 06 April 2017
سال 1395 هم به پایان رسید.سالی که به نظر می رسید یک سال فوتبالی رویایی برای آذربایجانی ها باشد، کابوس وار به پایان رسید.
در این سال، ماشین سازی به لیگ برتر صعود کرد تا همگان جشن سه تیمه شدن فوتبال آذربایجان را بگیرند و حتی نجوای کسب سهمیه آسیایی هم از گوشه و کنار شهر به گوش می رسید.
تراکتورسازی هم با یک دوجین بازیکن اسمی و معروف، اسب خود را برای قهرمانی زین کرد و سرمربی این تیم در اظهارنظری معقول گفت: "اگر قهرمان نشویم، من مقصرم!" و این نشان از آماده شدن همه چیز برای جشن قهرمانی داشت.
 
سردار آجرلوی باتجربه در راس باشگاه قرار گرفت تا "قهرمانی" نزدیک تر از همیشه باشد! ولی هیچکس به تجارب تلخ وی در استیل آذین و پاس اشاره ای نکرد. چون همگی به سلاح زودباوری و خیالبافی مسلح شده ایم!!
 
اما داستان در واقعیت چیز دیگری شد!
 
گسترش فولاد هم در آرامشی کم نظیر و به دور از حاشیه های رایج، با سرمربی فصل گذشته خویش وارد مسابقات شد تا به الگویی برای همه ی تیم های خصوصی تبدیل شود. تیم هایی که با هزینه های شخصی اداره می شوند و سودآوری چندانی ندارند جز ارضای عطش تیمداری و حضور در بالاترین سطح فوتبال کشور.
 
در این نوشتار نگاه کوتاهی به وضعیت سه تیم تبریزی در لیگ برتر خواهیم داشت که در اولین بخش به بررسی وضعیت قدیمی ترین تیم شمالغرب کشور می پردازیم:
 
ماشین سازی که با هزینه ای نزدیک به 15 میلیارد تومان به عنوان یکی از سه تیم پرهزینه لیگ، وارد مسابقات شده بود، اکنون با کسب ضعیف ترین نتایج سقوط خود را تقریبا مسجل کرده است مگر اینکه دری به تخته ای خورد و معجزه ای شکل بگیرد و سهرابی و نزدیکانش از مهلکه نجات پیدا کنند.
 
در فوتبال حرفه ای، یک مدیر بایستی تمام هم و غمش تیم و باشگاهش باشد در حالی که مدیرعامل ماشین سازی یکی از رکورداران شغل در ورزش کشور است!
 
سازمان ورزش شهرداری تبریز چنان گسترده است که نیازمند یک مدیر 24 ساعته است؛ حال این مدیر باید یک باشگاه حرفه ای را هم اداره کند و در کنار آن ریاست یک هیات ورزشی استان را هم بر عهده داشته باشد و چند روز در هفته هم تدریس در دانشگاه را فراموش نکند!
 
بی شک چنین مدیر پر مشغله ای چنین نتایج مفتضحانه ای را هم کسب می کند که اعتبار و آبروی فوتبال تبریز را هم بر باد می دهد و در کنار آن دیگر رشته های ورزشی هم یا قربانی می شوند و از حضور در مسابقات محروم می شوند و یا با عدم حمایت درست، با کسب نتایج ضعیف از صحنه ورزش کشور حذف می شوند.
 
سازمان ورزش شهرداری تبریز پیش از قبول مسئولیت ماشین سازی یکی از موفق ترین ها بود ولی در یک سال اخیر همه چیز فدای ماشینی شده است که هیچ دستاوردی برای ورزش تبریز نداشته و به سان یک اژدها، بودجه ورزش شهروندان تبریز را بلعیده و به بازیکنان، مدیران و دلالان تقدیم کرده است.
 
نکته جالب ماجرا به سکوت هیات مدیره و شهردار تبریز بر میگردد که در مقابل این حیف و میل اموال تک تک شهروندان تبریزی به کما رفته اند!
 
البته شهردار پس از کسب نتایج ضعیف، فرزند برومندش را به بدنه باشگاه تحمیل کرد و رییس سازمان هم برای خوش خدمتی، وی را قائم مقام کرد تا "ماشین سازی" و ادامه حیات آن به حاشیه رانده شود هرچند پس از یکی دو هفته، تراکتور لقمه ای چرب تر و بهتر تشخیص داده شد تا به پاس کمک 4 میلیاردی پدر، پسر به این تیم، تحمیل شود تا داستانی جدید، شگفت انگیز و کم سابقه رقم زده شود.
 
در حالی که مدیران در حال اهدای پست و مقام بودند، کاظمی علیرغم مخالفت هیات مدیره و کارشناسان، به این تیم با اصرار مدیرعامل تحمیل شد تا شاید معجزه ای رخ دهد ولی کاظمی هم نتوانست کاری از پیش ببرد و با اخراج دستیاران کادرفنی قبلی و عدم دعوت از دستیاران جدید دست به خلق یک رکورد زد چراکه سابقه ندارد یک تیم در سطح لیگ برتر فقط با سه مربی وارد کارزار شود!
 
کاظمی اکنون فقط باهنر و اسفندیاری را در کنار خود دارد و این در دنیای امروز فوتبال حرفه ای خنده دار است.
 
با همه ی این تفاصیل به نظر می رسد که مجموعه عریض و طویل سازمان ورزش شهرداری تبریز خود را برای سقوط این تیم به لیگ دسته پایین تر آماده کرده است چراکه حضور این تیم در لیگ برتر، قاتل نان بسیاری شده . جمعی از مدیران میانی و نزدیکان مدیریت را از تیمداری در رشته های مختلف محروم کرده است و این خوشایند هیچیک از آنان نیست.
 
هیات مدیره هم که فقط نقش "تماشاگر محض" را ایفا می کند و در بهترین حالت فقط یک اعتراض نیم بند می کنند و بعدا دوباره به کما می روند که مبادا "افتخار" حضور در هیات مدیره را از دست بدهند و رزومه شان خالی شود!
 
البته با نگاهی به کارنامه اعضای محترم هیات مدیره می توان دریافت که بجز یکی دو نفر، بقیه هیچ تجربه ای در مدیریت ورزشی ندارند و شاید در عمرشان، حتی توپ فوتبال را از نزدیک لمس نکرده اند!

پس تیمی با این وضعیت اگر در فوتبال حرفه ای باقی بماند، باید به مدیریت حرفه ای شک کرد!

عادل جعفرموحد
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار