بدیهی است که جنبش های دانشجویی در این گونه مسایل هم دست بازتری دارند و هم با توجه به شرایط کلی فراغتشان از بازی ها و دسته بندی های آشکار قدرت، میتوانند با صراحت بیشتری ایفای نقش نمایند.
متاسفانه این فرهنگ سیاسی چندان در استان ما باب نیست ، البته به مانند. بسیاری از شاخص های توسعه سیاسی که در این فقره هم دچار رخوت و سستی و یا سهل انگاری و.. هستیم.
نخستین بیانیه را اما یکی از تشکل های دانشجویی استان صادر نمود. در نگاه اول موجب خوشحالی نگارنده شد اما با مرور متن آن نظرم عوض شد.
بیانیه قطعا بایستی واگویه نظرات یک تشکل در خصوص یک پدیده جدید سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی و.. باشد.
متاسفانه در این بیانیه که بیشتر به یک خیرمقدم گویی شبیه تر بود هیچ کدام از نکاتی که میتوانست در دل آن طرح شود را نداشت.
استان ما با نقص های فراوانی مواجه است.نماینده ولی فیه ملجا و پناهگاه همه مردم باید باشد. بنابراین جبران عقب ماندگیها نیز می تواند بخش مهمی از وظایف نماینده ولی فقیه در استان باشد. براستی چرا نمی خواهیم و یا نمی توانیم از توان این جایگاه منیع در ارتقای شرایط استان به نحو استفاده کنیم؟
چرا تند تند تبلیغ میشود که اگر میخواهیم ولایتمداری خود را اثبات کنیم باید در نماز جمعه حضور گسترده داشته باشیم؟ چرا عده ای ، حتی در روز بدرقه آیت الله شبستری ، تلاش نمودند تا بزرگترین وظیفه نماینده ولی فقیه در استان را برگزاری نمازجمعه تبریز بدانند و بنامند.
بنظر میرسد این انتصاب از زاویه دیگری نیز قابل توجه است ، برای جنبش های دانشجویی ، سنگ صبوری انقلابی فرا رسیده است که با خیال راحت میتوانند مطالبات انقلابی خود را فریاد بزنند .
برای محرومان استان ، حامی جدیدی فرا رسیده است که می تواند با تدبیر و حمایت مدیران لایق زمینه را برای جذب و جلب سرمایه گذاری ها داخلی و خارجی برای اشتغالزایی و متعاقبا قطع ریشه های فقر زایی ، فراهم نماید.
برای دانشگاهیان و اقشار مختلف دیگر نیز اگر اینگونه بنگریم می توانیم ادعا کنیم قدر هدیه ولی فقیه زمان را دانسته ایم .